ما شکایت می کنیم که اگر افراد تغییر و مطابق میل ما رفتار کنند می توانیم دوستشان بداریم. اگر مثل ما احساس کنند و خواسته ما را برآورده سازند می توانیم دوستشان بداریم.
و اما مگر عشق چیست؟ آیا عشق تنها مشمول موقعیتی است که دیگری به طرز و سبک ما رفتار کند و انتظارات ما را برآورده سازد؟ آیا عشق بدین معناست که دیگران را مطابق میل و خواسته خود تغییر دهیم و نگذاریم آنطور که خود انتخاب می کنند باشند؟ آیا عشق بدین معناست که به کسی چون به خواسته ما رفتار می کند مهر بورزیم؟
مطمئناً این عشق نیست. ممکن است در نظر ارزانی کننده آن عشق به نظر بیاید اما مسلما در نظر طرف دیگر، عشق نیست. عشق واقعی بی چشم داشت است. قید و شرطی در آن نیست. عشق متوقعانه نیست. به جای آن در مقام تایید و تصدیق است و ارزش قائل می شود. عشق بی قید و شرط بدون پذیرفتن تفاوت های مان وجود خارجی پیدا نمی کند. تا وقتی به اشتباه گمان کنیم که اگر معبود ما به خواسته ما رفتار کند خوشبخت می شود،عشق واقعی مخدوش می شود.
در نهایت همه انسان ها منحصر به فرد هستند و به همین دلیل طبقه بندی کردن آن ها غیر ممکن است.
مورفولوژی (ریخت شناسی)، اشخاص را به ۳ گروه بدنی تقسیم می کند که هر کدام با ویژگی های روانی متفاوتی همراه هستند: عمل گرا، احساس گرا و ذهن گرا.
تقسیم بندی در سمینارهای اخیر که در روزگار ما برپا می شوند: حمایتگر، پیش برنده، کنترل کننده و تحلیل گر
اما جمعی مخالف تقسیم بندی کردن انسان ها هستند زیرا طبقه بندی اشخاص را در محدوده قرار می دهد و بر گردنشان حصار می کشد.
با پذیرفتن اینکه اشخاص با هم متفاوت هستند از اضطرار تغییر دادن آن ها نجات پیدا می کنیم. پیوسته در صدد تغییر دادن دیگران بر نمی آییم و ارزش های منحصر به فرد آن ها را به رسمیت می شناسیم. در نهایت قبول اینکه اشخاص با ما متفاوت هستند به ما امکان می دهد که دست از داوری بشوییم.
با قبول تفاوت های روانی خود می توانیم به وحدت و یگانگی برسیم و روابط خوب و سازنده داشته باشیم. به شکلی انتزاعی و مجرد همه ما یکسان هستیم. در همه تعالیم معنوی به این یگانگی تایید شده.
در اعماق وجود خود را در یک یگانگی معنوی با دیگران می بینیم. وقتی می خوانیم که در نقطه ای بچه ها از گرسنگی رنج می برند ناراحت می شویم انگار که آن ها فرزندان خود ما هستند.
در نهایت همه می خواهیم از زنجیر هایی که ما را از یکدیگر جدا می کنند خلاص شویم و یگانگی خود را درک کنیم. به عبارت دیگر به این نتیجه میرسیم آنچه بیرون از ماست در درون ماست. به تدریج جوینده به این نتیجه می رسد که آنچه را که در جستجوی آن است در درون خود اوست. در اینجا همه به این نتیجه می رسیم که باید در وجود خود به بیداری برسیم.
مردی که از کیفیات زنانه اش جدا می شود سرد و غیر ذی علاقه می شود. در این شرایط او در صدد یافتن زنی بر می آید که با نرمی و صمیمیت و محبت او خلا وجود خود را پر کند. مرد به زن گرایش پیدا می کند نه به این دلیل که در او کیفیات مشابه خود می بیند، بلکه به این دلیل که می بیند با او متفاوت است و واینگونه با تفاوت های او تکمیل می شود.
شدت توجه و گرایش به یک شخص نشانه وجود تفاوت های زیاد و تعارض های گوناگون است. جلب و جذب شدن در کنترل ما نیست. اما می توانیم مطمئن شویم که وقتی جلب شدنی در کار است، باید درس هایی آموخت و چیزهایی کشف کرد.
مطمئنا همه زن ها مانند هم نیستند، به همان شکلی که مردها با هم تفاوت دارند. اما زنها و مردها با هم تفاوت های کلی و اصولی دارند.
تام متوجه نیست که کتی قصد حمایت از او را دارد. منتها با او طوری برخورد می کند که می خواهد با خودش برخورد کنند. کتی قصد اصلاح تام را ندارد، تنها می خواهد کمی حرف زده باشد. دلش می خواهد تام هم از او سوالات محبت آمیز بکند. اما تام خیل می کند که با سوال نکردن از کتی از او حمایت می کند و متوجه نیست که چرا کتی از رفتار او استقبال نمی کند.
کتی به اشتباه گمان می کند که واکنش و طرز برخورد مردها مثل واکنش و طرز برخورد زنهاست.
زن ها متفاوت از مردها هستند و قرار است به همین شکلی که رفتار می کنند باشند.
ما به اشتبه فکر می کنیم جنس مخالف مثل ماست. تا حدودی مثل ما هستند اما به بسیاری لحاظ با ما تفاوت دارند. فرض اینکه زنها و مردها مانند هم هستند به ۴ روش بر مناسبات ما اثر منفی می گذارد:
۱. توجه دشوار می شود.
۲. کمک کردن دشوار می شود.
۳. برای زنها رسیدن به احساس قدرشناسی، پذیرش و اعتماد کردن دشوار است.
۴. برای مردها توجه کردن، فهمیدن و احترام گذاشتن دشوار می شود.
مردان مریخی و زنان ونوسی فراموش کردند که نیازها و خواسته های متفاوت، احساست متفاوت و در نتیجه نتیجه گیری های متفاوت دارند . فراموش کردند از ۲ سیاره متفاوت هستند.
مرد در ذهن خود یک غار خصوصی دارد که به آن پناه می برد تا آنچه را که او را ناراحت می کند تحلیل نماید. در این مرحله ی کنارکشی خود نمی خواهد مزاحمی داشته باشد.
مردها به سرعت سکوت می کنند.
در واقع مردها در لحظه ای در خودشان فرو می روند و درست به همین سرعت هم دوباره به خودشان می آیند. زنها این را درک نمی کنند.
تا زمانی که زن با تبسمی بر چهره با مرد رو به رو می شود، مرد گمان می کند که به اندازه کافی به زن محبت دارد. در این شرایط او انگیزه ای برای محبت کردن بیشتر ندارد.
زنها می توانند بدون اینکه چیزی دریافت کنند، یک ارزانی کننده ی بسیار بزرگ باشند. زنها می توانند مرتب از خود مایه بگذارند زیرا معتقدند که روزی حسابشان را پاک می کنند. آنها معتقدند در جایی سرانجام همسرشان به قدری به احساس امتنان خواهد رسید که جبران همه ی مهر و محبت های آنها را خواهد کرد.
نصور کنید شما و همسرتان از دو سیاره متفاوت به زمین آنده اید. اینگونه در صدد تغییر یکدیگر برنمی آیید و به جای آن سعی خواهید کرد که یکدیگر را بهتر درک کنید.
وقتی به عزیزان خود امکان متفاوت بودن می دهید بعد جدیدی می گشایید که در آن عشق به شکوفایی می رسد.
برای ایجاد یک رابطه موفق با جنس مخالف باید به ۴ عنصر مهم توجه داشته باشید:
۱. ارتباط هدفمند ۲. درک درست ۳. داوری نکردن ۴. قبول مسئولیت
وقتی ما طوری حرف می زنیم که دیگران احساس تحقیر، سرزنش و تقصیر می کنند از ارتباط به شکل نادرستی استفاده کرده ایم. ممکن است در کار کنترل کردن موفق شویم، اما بدون تردید تولید رنجش می کنیم. ارتباط حقیقی و موثر با درک کردن و فهمیدن دیگران همراه است.
یکی از مسائل رایج در ارتباط زناشویی این است که وقتی کسی را می شناسیم گمان می کنیم هر حرفی که برای کلمات و رفتار آنان در نظر بگیریم دقیق و درست است. فکر می کنیم می دانیم که آنها چه می گویند و چه منظوری دارند و با این حال اغلب معنا و منظور مورد نظر آنها را درک نمی کنیم.
اغلب تنش های عاطفی موجود در روابط زناشویی از سوء تفاهم ناشی می شود.
همه ی ما اشخاصی منحصر به فرد هستیم و احتمال زیادی وجود دارد که یکدیگر را درست درک نکنیم. با درک تفاوت ها و احترام گذاشتن به آنها می توانیم به وحدت و یکپارچگی برسیم.
برای دریافت جدیدترین کتاب های چاپی و صوتی و تخفیف ها ایمیل خود را وارد کنید
متاسفانه موجودی بیشتری از این کتاب ثبت نشده ، چانچه مایل به اطلاع دقیق از موجودی این کتاب هستید میتوانید از روش های زیر تماس بگیرید
متاسفانه در حین تکمیل سفارش ، موجودی این کتاب به اتمام رسید، چانچه مایل به اطلاع دقیق از موجودی این کتاب هستید میتوانید از روش های زیر تماس بگیرید
مرتب سازی براساس :